ضمن احترام به تمامی مردم و مسئولین دلسوز و متدین این منطقه از کشور این نوشته را درباره آن دسته ای که این ویژگی ها را ندارند یا روز به روز بر بی تفاوتی شان افزوده می شود، می نویسم...
بعضی وقتها با خودم فکر می کنم که چقدر این منطقه از کشور آزاد است! آزادی ای که گاهی اوقات حد و مرزی نمی شناسد! اینقدر آزادی هم واقعاً نوبر است و البته قابل تأمل و تأسف! اگر دقت کرده باشید اکثراً حتی جشن هایی که به مناسبت اعیاد مختلف مذهبی و یا ملی در این جزیره برگزار می شود و ما از تلویزیون شاهد آن هستیم از لحاظ چهره ها و موسیقی ها و... متفاوت است با دیگر جشن ها و مراسم سرزمین اسلامی مان. گویی بعضی وقت ها همگان چه مسئولین و چه مردم در آنجا مجوز آزادی از خیلی چیزها را می گیرند... انگار جایی برای باز شدن عقده ها پیدا شده باشد. عقده های غربزدگی، بی بند و باری، بی حیایی، خواندن های بیخودی و خلاصه زندگی به سبک لهو و لعب!
هر چند بعضی از این مناطق به اصطلاح آزاد از این نوع - هر چند اسم آزاد رویش نباشد- در نقاط دیگر کشور هم یافت می شود و گویی کنترل آن از دست مسئولین هم خارج شده است و یا به عمد کنترل و نظارت بر آن را به عهده نمی گیرند. مثلاً همین نقاط شمالی و سواحل دریای خزر. در بعضی مناطق، گویی در کنار دریا، مسئله محرم و نامحرم فراموش می شود و ... و با وجود این اوضاع مسلم و طبیعی است که متدینین جامعه رغبتی به حضور در این تفرجگاهها نداشته باشند و یا سفری را که با هزار امید و آرزو و برای کسب آرامش روحی و روانی عازم آن شده اند، به کامشان زهر شود.
واقعاً چرا در کشور اسلامی ما برخی از مناطق دیدنی و تفریحی به مکان های تولید و ترویج گناه و بی حیایی تبدیل شده است و کار فرهنگی مطلوب و مؤثری برای بهبود وضعیت آن برداشته نمی شود؟ آیا خدای این مناطق با خدای دیگر مکان ها متفاوت است و در اینجا تکلیف از دوش افراد برداشته می شود؟! آیا صرفاً به دلیل بی جنبه بودن عده ای، دیگران باید از نعمت تفریح در فضاهای دیدنی و خوش آب و هوا محروم شوند؟-هر چند این محرومیت اختیاری باشد- آیا حداقل امسال که سال فرهنگ نام گذاری شده، در این مکان ها عزمی ملی و مدیریتی جهادی برای اصلاح وضع موجود انجام شده است؟ یا اکثریت خود را به خواب زده اند، همراه جمع شده اند و از این خواب زدگی و لذت گرایی ها لذت می برند؟!